کوارون پس از آن فیلم هریپاتر و زندانی آزکابان را برای استودیو وارنر ساخت که در سری فیلمهای هری پاتر اثر متمایز و برجستهای بود و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
اما آخرین فیلم کوارون اثری فوتوریستی براساس رمان مشهور پی در جیمز درباره زمانی نامعلوم در آینده است که طی آن هیچ کودکی برای مدت 18 سال متولد نشده و دنیا در بحران و آشفتگی است.
قهرمان این فیلم «کلایو اوون» است که با همکاری یک گروه زیرزمینی به نام «پروژه انسان» قصد دارد به این وضعیت خاتمه دهد.
کوارون در این گفتوگو دلایل انتخاب این فیلمنامه و شرایط ساخت فیلم را بازگو میکند:
***
- ظاهراً شما از مدتها قبل تصمیم به ساخت این فیلم گرفتید ولی چرا پس از چندین سال به نتیجه رسیدید؟
فیلمنامه بلافاصله پس از ساخت «و همچنین مادرت» با کمک تیم سکستون کامل شد اما پروژه ساخت هری پاتر در کار وقفه انداخت و پس از آن کار روی این فیلم آغاز شد. من از اینکه در نهایت امکان ساخت فیلم فراهم شد، خوشحال هستم.
- از زمان نگارش فیلمنامه تحولات مهمی در جهان بوجود آمده است. دنیا بیش از پیش به واقعیتهای مطرح شده در فیلم شما نزدیک شده است.
و البته باید بگویم که دنیا به شدت خطرناکتر شده است. در آن زمان همه ما منتظر بودیم تا جورج بوش پس از عراق به کشور دیگری هم حمله کند.
- نگاه فیلم به آینده عجیب است. آیا این نوع نگاه کاملاً از کتاب الگوبرداری شده بود؟
ما سعی کردیم تا شرایط کلی جهان در آن زمان را از کتاب بگیریم ولی کل داستان را تغییر دادیم و برای این کار ما باید از جیمز متشکر باشیم چرا که این اجازه را به ما داد که از خلاقیتمان در نگارش فیلمنامه استفاده کنیم.
- آیا در کتاب در مورد دلایل وقوع چنین مسئلهای بحث میشود؟
رویکرد کتاب به این قضیه کاملاً متفاوت است و هرگز در آن سالها مهاجرت افراد مطرح نمیشود و اصلاً شخصیت کسی در کتاب وجود خارجی ندارد.
- پس تمام این بخش به علاوه موضوع مهاجرت ساخته و پرداخته ذهن شما بود؟
بله چرا که دو موضوع مهم جامعه ما در حال حاضر، محیط زیست و مهاجرت هستند.
- ما در این فیلم شاهد وقوع حوادث در انگلستان هستیم و نام چند کشور دیگر را میشنویم. آیا شرایط در سایر کشورها وخیمتر است؟
بله در فیلمنامه اشاره شده که بخش اعظم جهان نابود شده. مایکل هانکه فیلمی به نام «سال گرگ» دارد که شرایط باقی دنیا شبیه آن فیلم است.
- گرچه داستان این فیلم در آینده رخ میدهد، شما سعی کردید تا عنوان علمی- تخیلی را از آن حذف کنید و برای اکثر منتقدان این فیلم شبیه فیلمهای کوبریک است که تغییر آن با کلمات مشکل است.
من هم از علاقهمندان فیلمهای کوبریک هستم و به نظرم نکته مهم در مورد فیلمهای او، طرح موضوعی پیچیده با بهرهگیری از فرضیات ساده در داستان است.
- از دیگر خصوصیات فیلم، استفاده حداقل از دیالوگ است که ما را به یاد فیلم اول شما میاندازد. آیا این کار عمداً صورت گرفت؟
باید اعتراف کنم که در این فیلمنامه از چند فیلمنامهنویس در مقاطعی استفاده شد. برای مثال در زمانی که من سرصحنه فیلم هری پاتر و زندانی آزکابان بودم، یک نویسنده صرفاً اصلاحاتی را در فیلمنامه انجام میداد ولی بعد از پایان آن پروژه، من و تیم سکستون، ویرایش کامل را روی فیلمنامه انجام دادیم. البته کلایو اوون هم به نوعی دیگر فیلمنامه را نوشت!
- چه خصوصیتی در کلایو اوون، باعث میشود که شما چنین عبارتی را در مورد او به کار ببرید؟
نقش او یکی از دشوارترین نقشهایی است که من تا به حال در یک فیلم استودیویی دیدهام چرا که شخصیت او تحرک فراوانی ندارد و این برخلاف چهره متعارف از یک قهرمان سینمایی است. اندوه و نگرانی محور اصلی حرکات و افکار شخصیت او در این فیلم است.
- بازی او به گونهای است که تماشاگر احساس میکند او هم برای نخستین بار شاهد این مسائل است. آیا او از شرایط کار در این فیلم آگاه بود؟
بله، اما نمیدانست که شرایط کار تا این حد پیچیده است. ما در این فیلم از حداقل نماهای کلوزآپ استفاده کردیم و از این لحاظ فیلم تا حد زیادی شبیه «و همچنین مادرت» است که فضای اجتماعی بر تمامی جزئیات و شخصیتها در فیلم سنگینی میکرد.
- آیا شانس تمرین هر کدام از سکانسها را قبل از فیلمبرداری داشتید؟
آخرین نمای فیلم در برنامه طوری طراحی شده بود که ما 14 روز برای آن فرصت داشتیم و در تقسیم متعارف کار، فیلمبرداری طبق برنامه پیش میرود و همه چیز به تدریج تکمیل میشود، اما در این فیلم ما مشکلات و تنشهای زیادی داشتیم.
- در برنامه اولیه قرار بود فیلم در ماههای آگوست و سپتامبر اکران شود ولی بعد این زمان تغییر کرد. این تغییرات ناشی از چه بود؟
حتی مسئولان استودیو هم تصور نمیکردند که این فیلم بتواند در نهایت به این شکل باشد، بنابراین آنها پس از اکران آزمایشی فیلم در ساندیگو سیاست اکران فیلم را تغییر دادند و تصمیم به تبلیغات بیشتر برای فیلم گرفتند.
- و البته جالب بود که فیلم شما با اختلاف زمانی اندک نسبت به دو فیلم دیگر از کارگردانان مکزیکی اکران شد!
این اتفاق بسیار خوبی بود چون ابتدا فیلم بابل از آلخاندرو گونزالز اکران شد و بعد فیلم من و در نهایت فیلم لابیرنت پس از گیلرمودلتورو و حتی شاید بتوان تشابهاتی را در نگاه این سه فیلم به جهان پیدا کرد.
- آیا قصد دارید اکران فیلمهای بعدیتان را هم با آنها هماهنگ کنید؟
البته که نه، چون در دنیای فیلمسازی امروز شما نمیتوانید برنامهای قطعی برای سه ماه آینده خود داشته باشید چه برسد به برنامه اکران مشترک فیلم!
- آیا قصد ندارید که بار دیگر فیلمی با دیگو لونا و گائل گارسیا برنال داشته باشید؟
اتفاقاً برادرم کارلوس در حال تکمیل فیلمنامهای است که گائل و دیگو هر دو در آن حضور خواهند داشت. او نویسنده فیلمنامه «و همچنین مادرت» بود و این فیلم هم کار خوبی خواهد بود.
- برنامه کاری خود شما چگونه خواهد بود؟
باید منتظر بمانم تا مشخص شود که شرایط به چه صورت خواهد بود. من دو پروژه مشترک با گیلرمودلتورو خواهم داشت که یکی از آنها در مکزیک خواهد بود.
- زمانی گفته میشد که شما قصد ساخت فیلمی درباره درگیریهای مکزیک در سال 1968 را دارید. آیا هنوز تمایلی به ساخت این فیلم دارید؟
در صورتی که دو امکان برای من فراهم شود ابتدا تحقیقات بیشتر در مورد عوامل درگیریها و بعد از آن فرصت لازم برای استراحت!
نیویورک تایمز/11 ژانویه